معنی معرفی نامه سفیر

حل جدول

معرفی نامه سفیر

استوار نامه

استوارنامه


حکم معرفی سفیر

استوارنامه


معرفی نامه و حکم انتصاب سفیر

‌اعتبارنامه


برگه رسمی معرفی سفیر

استوارنامه


استوار نامه

معرفی نامه سفیر

لغت نامه دهخدا

معرفی نامه

معرفی نامه. [م ُ ع َرْ رِ م َ / م ِ](اِ مرکب) ورقه ای که معرف شخص باشد. نامه ای شامل نام و نشان و مشخصات شخص که شناساننده ٔ وی باشد.


سفیر

سفیر. [س ِ] (ع اِ) دلال بازار. (آنندراج).

سفیر. [س َف ْ فی] (ع اِ) یاقوت کبود. (ناظم الاطباء).


معرفی

معرفی. [م ُ ع َرْ رِ](حامص) شناخته شدگی و شناختگی کسی به واسطه ٔ معرف.(ناظم الاطباء). شناسانیدن کسی، دیگری را به شخص ثالث با ذکر نام و نشان و شغل و خصوصیات وی.
- معرفی شدن، شناسایی نمودن.(از آنندراج). شناسانیده شدن کسی به دیگری به وسیله ٔ شخص ثالث.
- معرفی کردن، شناسانیدن کسی یا چیزی را.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ فارسی هوشیار

معرفی نامه

ورقه ای که در معرف شخص باشد

فارسی به عربی

سفیر

سفیر


معرفی

تقدیم، مقدمه

عربی به فارسی

سفیر

سفیر , ایلچی , پیک , مامور رسمی یک دولت

فرهنگ عمید

معرفی

شناساندن کسی به کسی دیگر با گفتن نام و شغل او،

معادل ابجد

معرفی نامه سفیر

846

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری